سیاوش کسرایی در تاریخ 5 اسفند ماه 1305 در اصفهان به دنیا آمد. او از خردسالی به تهران آمد و دوره ابتدایی خود را در مدرسه ادب گذراند و سپس در مدرسه نظام و دارالفنون مشغول به تحصیل شد. او در سال 1329 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و برای خدمت سربازی به دانشکده افسری رفت.
سیاوش کسرایی در تاریخ 5 اسفند ماه 1305 در اصفهان به دنیا آمد. او از خردسالی به تهران آمد و دوره ابتدایی خود را در مدرسه ادب گذراند و سپس در مدرسه نظام و دارالفنون مشغول به تحصیل شد. او در سال 1329 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و برای خدمت سربازی به دانشکده افسری رفت. البته کسرایی موفق به دفاع از پایان نامه خود نشد زیرا در آن به جنبش کارگری پرداخته بود. سیاوش کسرایی از جوانی سرودن شعر را آغاز کرد. او در کنار فعالیت های ادبی و سرودن شعر به فعالیت های سیاسی نیز مشغول بود و در حذب توده ایران فعالیت می کرد. او از سال 1327 وارد حذب توده شد و پس از کودتای 1332 مدت کوتاهی به زندان رفت. اما در نهایت به دلیل همین فعالیت ها در سال 1362 مجبور به مهاجرت از ایران شد. او در ابتدا به کابل رفت و سپس مدتی را در مسکو گذراند. سپس 12 سال پایانی عمر خود را در اتریش ساکن شد. سیاوش کسرایی در سال 1347 به همراه تعدادی دیگر از نویسندگان کانون نویسندگان ایران را بنیان گذاری کرد و تا سال 1351 یکی از دبیران منتخب آن بود. اما در سال 1358 هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت از احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی و تعدادی دیگر از مشاهیر بودند تصمیم به اخراج سیاوش کسرایی گرفتند. این تصمیم نهایتا با تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران منجر به اخراج کسرایی و چندی دیگر از اعضای حذب توده از جمله هوشنگ ابتهاج شد. او در در نیمه دوم دهه 40 با چاپ شعر یونانی برای آهنگساز شهیر میکیس تئودوراکیس دچار ممیزی شده و ممنوع القلم شد. زیرا بیت پایانی این شعر با وطنم قلب من است، قلب من زندانی است تمام می شود. سیاوش کسرایی آثار خود را به دیگر شاعر توانمد کشور یعنی هوشنگ ابتهاج سپرده و او را متولی آثار خود کرده است. از دیگر آثار به جا مانده از او می توان به سنگ و شبنم، بعد از زمستان در آبادی ما، به سرخی آتش به طعم دود، تراشه های تبر و هوای آفتاب اشاره کرد. نکتهی که دربارهی زندگی سیاوش کسرایی مهم است، سیاسی بودن شخصیت او است. کسرایی در جوانی به حزب توده پیوست و خیلی از آثار او تحت تاثیر نگاه ایدئولوژیک وی هستند. شاید به همین دلیل است که او را از آرمانگراترین شعرای معاصر ایران میدانند. او که در توصیف انسان یکی از بهترین شاعران است، یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز بوده است. کسرایی در میان شاعران و نویسندگان، یاران بسیاری داشتن که همواره با آنان مصاحبت داشت. ادیبان بسیاری در دفتر کار او رفت و آمد داشتند و جلسات زیادی را در باب ادبیات برگزار میکردند. کسرایی بیش از همه با افرادی، چون هوشنگ ابتهاج، احمد رضا احمدی، محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین)، ایرج افشار، فروغ فرخزاد، مرتضی کیوان، شاهرخ مسکوب، فریدون مشیری، نادر نادرپور، نیما یوشیج، و ابراهیم یونسی ارتباط داشت.