کتاب ; آسیب شناسی ادبیات اجتماعی معاصر با درنگی در باب خشونت و مدار، از دو فصل سامان یافته است؛ فصل یکم، عهده دار بررسی مبانی مدارا از منظر اسلام است و فصل دوم نیز به مفهوم شناسی و مصداق پژوهی خشونت و مدارا و حسن و قبح هریک پرداخته است. فصل نخست با طرح اجمالی مبانی معرفت شناختی، جهان شناختی و انسان شناختی اسلامی و نیز بیان وحدت دین و حب از دید پیشوایان معصوم، مبانی مدارات را شرح کرده و با اشاره به رفتارشناسی اجتماعی پیامبر اعظم(ص) پایان یافته است. این فصل متن مقاله ای است که نویسنده، آن را در کنفرانس ;ادیان و صلح و خشونت که مشترکاً از سوی دانشکده بیرمنگام انگلیس و مرکز گفت و گوی ادیان و تمدن های ایران برگزار شده بود، ارائه کرده است. فصل دوم کتاب، با آسیب شناسی ادبیات اجتماعی معاصر ایران، ضمن اشاره به آفاتی همچون «بدفهمی اصطلاحات نوپدید»، «کاربرد نابجای واژگان سیاسی»، و«کاربست حربه انگارانه اصطلاحات» برای هر یک از آفات مثالهایی را ذکر کرده است. این فصل نیز متن سخنرانی نویسنده در انجمن فارغ التحصیلان ایرانی در فیلیپین است.
رمان، به جای این که اثری تخیلی محسوب شود، بازتابی از واقعیت به شمار میرود، زیرا جوهر و کیفیت ضروری آن در رابطهی میان واقعیت و تخیل نهفته است. نگارنده در کتاب حاضر ضمن بررسی نظریهی ادبی و اجتماعی به تفکر دربارهی ارتباط میان رمان از منظر توصیف بینش نویسنده از جامعه و رمان از منظر اثری هنری ذهنی میپردازد. وی با طرح مثالهایی از طیف کامل ادبیات غرب از سروانتس تا ربگرییه نشان میدهد که رمان در عین آن که از منطق زیباشناسی جداییناپذیر و ذاتی خود برخوردار است، منطق آن همیشه موافق با منطق جامعه است. در واقع حتی در آثار نویسندگان ضدسنتی مانند ویرجینا ولف و ساموئل بکت، بعد اجتماعی و تاریخی همیشه در رمان وجود دارد. نویسنده معتقد است که جامعهشناسی رمان باید بتواند تاریخ جامعه را نه در ادبیات، که از طریق ادبیات، در معرض دید خواننده بگذارد. بر این اساس او وزنهی باارزشی را در مقابل استدلال خردهگیران مارکسیست نهاده است؛ این معنی که در غرب، رمان جهتی را در پیش گرفته است که همغیر قابل اجتناب و هم دارای اعتبار است. در فصلهای سهگانهی کتاب مسائلی چون شکلهای رمان و شکلهای جامعه، انواع جامعهشناسی رمان، اسطوره و داستان بررسی میشود.
تحولی که در ادبیات فارسی عصر ما به چشم می خورد، قطعا مساله ای است که نمی توان از آن عبور کرد و این محتوا و فرم جدید را بدون تحلیل کنار گذاشت. "داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع" اثری است به قلم درخشان و به یادماندنی "شاهرخ مسکوب"، اندیشمند، نویسنده و منتقد ایرانی، که دگرگونی های ذکر شده را طی پنج فصل اساسی، به دقت زیر ذره بین خواهد برد. اندیشه ی نوگرایی و امید به تحولات اجتماعی، که انقلاب مشروطه، هم نتیجه و هم عامل ایجادکننده ی انگیزه ی بیشتر برای آن بود، سبب شد تا فرهنگ کشور نیز همچون سیاست آن دچار دگرگونی عمیق شود. نقش اجتماعی ادبیات، شاعر و نویسنده نیز در این میان تغییر کرد و محتوا و شکل آثار نیز دچار دگرگونی شد. این تحول، سبب ایجاد آثاری خلاقانه شد که نقش جدیدی بر دیوار ادبیات ایران زد و دریافتی تازه از آن را نوید داد. این تحولات ادبی و آثار خلاقانه، آنطور که باید و شاید از نظرگاه جامعه شناسی تاریخی مورد سنجش اهل ادب و سخن قرار نگرفت تا اینکه "شاهرخ مسکوب" در کتاب "داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع"، آن را به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. البته این اثر به طور خاص چند تن از اهالی ادب ایران را در دوره ی زمانی مشخص مورد بررسی قرار می دهد و پیوستگی آثار خلق شده به دست آنان را با دورانی که در آن می زیسته اند، تحلیل می نماید. به این ترتیب می توان گفت شیوه ی "شاهرخ مسکوب" در کتاب "داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع"، شیوه ای تاریخی و اجتماعی است و با ارائه ی مطالبی پیرامون خاستگاه اجتماعی ادبیات، مباحث خود را آغاز می کند.