صادق چوبک

صادق چوبک  سال 1295 در بوشهر به دنیا آمد. هرچند که از خانواده‌ای متمول و تاجر بود؛ اما راه پدر را ادامه نداد و دلبسته‌ی ادبیات شد. او در سال 1314 به تهران آمد و مشغول تحصیل در کالج آمریکایی تهران شد. بعدها در وزارت فرهنگ استخدام شد؛ اما شغل اصلی او در تمام طول عمرش نویسندگی بود.  چوبک با زبان انگلیسی آشنا بود و در ترجمه نیز دستی داشت. شعر معروف کلاغ از ادگار آلن پو را ترجمه کرده است و ردپای تاثیر از سبک داستان‌نویسی پو در آثار او دیده می‌شود. رضا براهنی قصه‌های صادق چوبک را «تلفیقی از تکنیک داستان‌نویسی ادگار آلن پو و تکنینک داستان‌های کوتاه قرن نوزده روسیه» می‌داند. صادق چوبک از بزرگان تاریخ ادبیات معاصر  داستان کوتاه به شکلی که اکنون رایج است با تلاش افرادی هم‌چون صادق چوبک غنی و پربار شد و توانست جایگاه خود را در ادبیات تثبیت کند. چوبک در طول حیات ادبی خود بیش از هرچیز دیگری به داستان کوتاه پرداخت. او نویسندگی را با این سبک ادبی و با مجموعه‌ داستان خیمه‌شب بازی در سال 1324 آغاز کرد و بعدها با نوشتن مجموعه‌هایی مثل روز اول قبر، انتری که لوطی‌اش مرده بود و چراغ آخر ادامه داد. او دو رمان نیز نوشت ( تنگسیر و سنگ صبور ) که آن‌ها نیز در تاریخ ادبیات معاصر جایگاه ویژه‌ای دارند. معرفی کتاب خیمه‌شب بازی  خیمه‌شب‌بازی کتابی است که چوبک را به عنوان نویسنده‌ معرفی کرد. او با نوشتن این کتاب به نوعی اعلام کرد که قصد دارد به عنوان نویسنده‌ای رئالیست و حتی گاهی ناتورالیست به فعالیت ادبی خود ادامه دهد.  کتاب شامل یازده داستان کوتاه است. داستان‌هایی مثل« نفتی»، «گل‌های گوشتی»،« عدل»، «زیر چراغ قرمز»، «در آخر شب» و دیگر قصه‌ها.  لحن و زبان او در این کتاب، بی‌پرده و گاهی تلخ است به طوری که ممکن است خواننده گمان کند چوبک به عمد به سراغ نوشتن زشتی‌ها رفته است؛ حال آن‌که چوبک تنها واقعیت اطراف خود را همان‌گونه که بود نشان داده است.  موضوعی که به شکل تکرارشونده در این مجموعه داستان به چشم می‌خورد، مرگ و بی‌اهمیتی مرگ در برابر مسائل روزمره است . او با تکرار این مسئله به نوعی به پوچی زندگی اشاره می‌کند. کتاب انتری که لوطی‌اش مرده بود  این کتاب به نوعی مشهورترین کتاب صادق چوبک است. این مجموعه داستان شامل سه داستان کوتاه و یک نمایشنامه است که از زمان انتشار ( سال 1328 ) تا انقلاب هشت بار تجدید چاپ شد. بعد از انقلاب نشر نگاه با حذف داستان چرا دریا توفانی شد و نمایش توپ پلاستیکی این کتاب را تجدید چاپ کرد.  مهم‌ترین داستان این مجموعه، انتری که لوطی‌اش مرده بود، داستان بوزینه‌ای است به اسم مخمل که یک روز با صاحب مرده‌ی خود مواجه می‌شود و خود را آزاد و رها می‌بیند.  اتفاقاتی که پس از این آزادی اجباری برای او رخ می‌دهد باعث می‌شود در نهایت او به صاحب مرده‌ی خود پناه ببرد.  این داستان را با داستان سگ ولگرد صادق هدایت و دیگر داستان‌های مشابه این دسته مقایسه می‌کنند که در آن شخصیت اصلی، یک حیوان و یا به تعبیر دقیق‌تر حیوانی جز انسان است. توصیفات چوبک نسبت به دیگر آثار مشابه‌اش بسیار دقیق‌تر و جزئی‌تر است:      « سگ ولگرد هدایت در برابر این قصه، بدون شک در سطحی پایین‌تر قرار می‌گیرد. حتی در تمام قصه‌هایی از چوبک که در آن‌ها حیوان‌ها نقشی دارند مثل «مردی در قفس» و «آتما سگ من» و «گرگ‌ها»، باز توصیف حالات غریزی یک حیوان به این درجه از دقت و سرعت و صراحت بیان نشده است. گویی نویسنده در جسم و روح انتر حلول کرده، از دیدگاه غرایز او جهان هستی را از نظر گذرانده است.»  زبان این قصه متناسب با فضای کلی حاکم بر داستان انتخاب شده است. نویسنده با انتخاب جملات کوتاه و افعال زیاد به قصه ضرب‌آهنگی تند داده است که این ویژگی هماهنگ با شخصیت اول قصه یعنی بوزینه است؛به طوری که تکان‌های مداوم و جَست‌وخیزهای غریزی این حیوان را در ذهن خواننده مجسم می‌کند.  روز اول قبر، تاریک و تلخ است  این مجموعه داستان شامل ده داستان کوتاه و یک نمایشنامه است به نام‌های «گورکن‌ها»، «چشم شیشه‌ای»،« دسته گل»، «یک چیز خاکستری»، «پاچه خیزک»، «روز اول قبر»، «همراه»، «عروسک فروشی»، «یک شب بی‌خوابی» و نمایشنامه‌ی «هفخط». او در این مجموعه داستان همراه را دو بار و به دو شیوه نوشته است.  داستان همراه ادامه‌ی شیوه‌ی داستان انتری که لوطی‌اش مرده بود است. شخصیت‌های اصلی داستان دو گرگ هستند که چوبک این ایده‌ی داستانی را به دو شیوه پرورش داده است. در شیوه‌ی اول داستان را تنها در دو صفحه نوشته است و زاویه دید سوم شخص و دانای کل را برای روایت انتخاب کرده و در شیوه‌ی دوم کمی داستان را بسط داده است و این‌بار زاویه‌ی دید اول شخص را انتخاب کرده است و داستان را با دیالوگ‌های بین دو گرگ پیش می‌برد. اینگونه داستان‌هاست که آثار او را به آثار طبیعت‌گرایان ( ناتورالیست‌ها) نزدیک می‌کند.   او در اول داستان روز اول قبر جملاتی از تورات نوشته است:      زیرا آنچه بر آدمی روی دهد بر جانوران نیز همان روی دهد؛ هر دو یکسان‌اند. هم‌چون که این می‌میرد آن نیز می‌میرد؛ آری همه دارای یک نفس‌اند. چنان‌که انسانی را بر جانوری برتری نباشد: زیرا همه ناپایدارند.  این جملات نشان‌دهنده‌ی دغدغه‌ی فکری نویسنده است که با دیدی انتقادی نسبت به رفتار آدم‌ها با حیوانات نگریسته است. مثلا داستان پاچه خیزک در این مجموعه روایت موش بیچاره‌ای است که به اشتباه گرفتار جماعتی شده است که همگی برای از بین بردن این موش تلاش می‌کنند و هرکس ایده‌ای برای قتل این موجود بخت برگشته مطرح می‌کند. چوبک با بسط بی‌رحمانه و عریان ایده‌ها، وحشی‌گری خوی انسانی را به رخ می‌کشد.      « یه ذره در تله رو می‌ندازیم پایین. بعد دمبش رو غرس می‌گیریم از تله میاریمش بیرون دور سرمون می‌چرخونیم بعد چنون می‌زنیمش زمین که هف جدش پیش چشمش بیاد.     بعد از این اختراع از خودش خوشش آمد و نیشش باز شد و به جمعیت نگاه کرد تا ببیند آن‌ها چه می‌گویند.     پالان دوز از نظر نعل‌بند خوشش نیامد و حکیمانه گفت:     نه نه، این‌طور خوب نیس. این موش معمولی نیس. مگه نمی‌بینی قد یه گربس. بچه موش نیس که بشه دمشو گرفت و دور سر چرخوندش و زدش زمین. این رو می‌باس همین‌طوری که مش‌کریم گفت، در تله رو یواش بلند کنیم دمبش که بیرون اومد در تله رو بذاریم. بعد باز یواش یواش در تله رو بالا بکشیم و یواش موشو بکشیمش بیرون، همچین که نصبه‌ی تنش از تله بیرون اومد، یهو در تله رو، رو تیره پشتش اینقده زور بیاریم تا کمرش بشکنه. بعد بیاریمش بیرون ولش کنیم میون کوچه. نه اینکه تیره پشتش شکسه، دیگه نمی‌تونه بدوه. با دو دساش راه میره و نصبه تنش دنبالش رو زمین می‌کشه. بعد که خوب تماشاش کردیم یه لغت می‌زنیم روش می‌کشمیش.»[  نویسنده خواننده را از شدت وحشی‌گری ذات انسان متعجب می‌کند؛ آن‌قدر که مدام در انتظار متوقف شدن این روند است؛ اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و با آتش زدن موش داستان تمام می‌شود و خواننده را در بهت خوی وحشی انسان فرو می‌ببرد و تنها رها می‌کند.  نشان دادن این پلیدی‌ها و تاریکی‌ها ویژگی اصلی آثار چوبک است. لحن او آن‌قدر عریان است که گاهی اوقات مخاطب را به وحشت می‌اندازد.  تلخی این مجموعه داستان، تنها مربوط به این داستان‌ها نیست بلکه هم‌چون خون در تمامی کتاب جریان دارد. در داستان عروسکِ فروشی باز هم به سراغ مفهومی طبیعت‌گرایانه می‌رود. حیوانی بودن طبع انسان از مضامین مورد توجه هنرمندان این سبک است که در این داستان به خوبی نشان داده شده است.  داستان عروسک فروشی داستان پسربچه‌ی نوجوان آواره‌ای است که جایی در اجتماع ندارد. او فقیر و بی‌کس است و توجهی از سمت جامعه دریافت نمی‌کند. با دله‌دزدی و جرم‌‌های کوچک گذران عمر می‌کند. اغلب اوقات گرسنه و تنهاست. برای آن‌که از گرما و سرما در امان باشد، بین اهواز و تهران در رفت‌وآمد است. برف در پاییز او را غافل‌گیر می‌کند و علاوه بر گرسنگی، سرما بلای جانش می‌شود. توصیفات داستان تکان‌دهنده و تلخ است. گاهی اوقات باورمان نمی‌شود که ممکن است آدمی با آدمی چنین کند؛ اما کلمات نویسنده تنها دوربینی است که صحنه‌هایی از اجتماع را نشانمان می‌دهد:      « تنگ غروب که از کلانتری آمد بیرون باز برف می‌بارید. دنبال توله‌اش گشت آن‌جا نبود. غصه‌اش شد. بار غم رو گرسنگی درونش سنگینی انداخت. ظهر تو کلانتری دیده بود که یک سینی پر و پیمان چلوکباب و دوغ و نان و پیاز و سبزی خوردن و ترشی برای افسر نگهبان آورده بودند و او نشسته بود و جلو چشم او همه را خورده بود و او چهارچشمی او را پاییده بود و ته مانده سینی که چند ورقه نازک پیاز و چند تراشه سبزی و دور نان بود، شاگرد جلویی مثل اجل معلق آمده بود و آن‌ها را جمع و جور کرده بود و برده بود و تن او عرق سرد نشسته بود و سرش گیج رفته بود و گلویش خشک شده بود و درد به سینه‌اش نشسته بود.»  در تمام داستان، همه به گرسنگی او که به وضوح با مرگ فاصله‌ای ندارد، بی‌تفاوتند. بقا که از مضامین اصلی طبیعت‌گرایان است، در چنین جامعه‌ای امکان‌پذیر نخواهد بود.      «جامعه‌ای که در این داستان تصویر می‌شود، جولانگاه قدرتمندانی است که به فراخور قدرت اقتصادی یا اجتماعی‌شان می‌توانند بقا داشته باشند. متقابلا شخصیت اصلی داستان به دلیل جایگاه اجتماعی فرومرتبه‌اش، در تلاش برای رفع گرسنگی و زنده ماندن ناکام می‌ماند به گونه‌ای که نهایتا در این تنازع بازنده است»   تنگسیر، تولد یک قهرمان  در میان تمام آثار این نویسنده، تنگسیر داستانی است که براساس واقعیت نوشته شده است. این داستان محلی دهان به دهان میان مردم بومی گشته و تا به امروز حفظ شده است. زائرمحمد جوانی ساده‌دل و از یاران رئیسعلی دلواری است که با همسر و فرزندانش زندگی آرامی دارد تا این‌که چند نفر با دغل و حیله سرمایه‌ی او را بالا می‌کشند. او از راه شرع و قانون راه به جایی نمی‌برد تا این‌که دیگر طاقتش طاق می‌شود و دست به انتقام شخصی می‌زند. داستان این انتقام دهان به دهان در میان اهالی شهر می‌چرخد و شهر که فضایی استعمارزده و تحت ستم دارد از این اتفاق استقبال می‌کند و زائر محمد را تبدیل به قهرمانی مردمی می‌کند و مردم در این جریان نامش را به شیرمحمد تغییر می‌دهند.  چوبک در این داستان شیوه‌‌ی معمول خود را رها کرده و به سراغ داستان بلند رفته است. این داستان را بعدها رسول پرویزی در کتاب شلوارهای وصله‌دار آورده است با این تفاوت که پرویزی این قصه‌ی محلی را در قالب داستان کوتاه نوشته است؛ اما چوبک با توصیفات دقیق و بدیع، شخصیت‌پردازی‌های گویا و زبانی درست از این قصه، رمانی خواندنی ساخته است.  زبان نویسندگی چوبک بر پایه‌ی توصیف استوار است . او توصیف‌گری ماهر است و گنجینه‌ی ادبیات فارسی را از این جهت بسیار غنی کرده است. نکته‌ی قابل توجه‌ دیگر در زبان او، زاویه‌ی دیدی است که او در آثار خود انتخاب می‌کند. زبان او به دلیل مهارت در توصیف‌گری همانند دوربینی است که مشغول ضبط تصاویر است و همه‌چیز را به خواننده نشان می‌دهد و کتاب را تبدیل به فیلمی می‌کند که در برابر چشم خواننده در حال گذر است.  سنگ صبور، چرخشی میان افکار  سنگ صبور داستان خانه‌ای اجاره‌ای است که افراد مختلفی در آن زندگی می‎کنند. ماجرا با گم شدن بلقیس آغاز می‌شود و در بیست و چهار فصل ادامه پیدا می‌کند. در هر فصلی از زبان یکی از این همسایه‎ها ماجرای مفقودی بلقیس روایت می‌شود. چوبک با انتخاب این شیوه نشان می‌دهد که ماجراهای یکسان از دیدگاه اشخاص مختلف بسیار متفاوت است. همچنین با این شیوه قدرت نویسندگی خود را به رخ می‌کشد چرا که او از زبان تیپ‌های شخصیتی متفاوتی می‌نویسد و قلم توانای خود در شخصیت‌پردازی را به نمایش می‌گذارد. او با سرک‌کشی میان اشخاص متفاوت، اوضاع جامعه‌اش را به تصویر کشیده است. چوبک در این اثرش نیز همانند دیگر آثارش لحنی تند و گزنده دارد.  چوبک در تمامی آثارش همواره سبکی غیرشخصی دارد به این معنا که همواره با خلق شخصیت‌های متعدد و متنوع داستان‌هایش را به پیش برده‌است و مخاطب را به سمت ارائه‌ی دیدگاه شخصی سوق نداده است و قهرمان‌ها و دغدغه‌های آن‌ها مقدم بر دغدغه‌ی چوبک بوده‌اند. صادق چوبک از بزرگان تاریخ ادبیات معاصر  فقر و تنگدستی، تنهایی، مرگ و بی‌عدالتی دیگر مضامینی است که آثار این نویسنده حول محور آن‌ها در گردش‌اند. به همین دلایل است که او را نویسنده‌ای می‌دانند که رئالیسم او به سمت ناتورالیسم کشیده می‌شود.  او یک‌دست کردن فرم و محتوا را به خوبی بلد است. و ساختار زبانی خود را متناسب به موضوع اثر انتخاب می‌کند.  صادق چوبک به درستی از بزرگان تاریخ ادبیات معاصر است. گنجینه‌ی لغت بزرگ و گسترده، توصیفات دقیق و بدیع، صراحت لهجه، زاویه‌ی دید مناسب و انتخاب موضوعات اجتماعی و فرهنگی از ویژگی‌های آثار اوست.

Template Design:Dima Group